Web Analytics Made Easy - Statcounter

دارین، دختر بچه فلسطینی که ۳۰ تن از اعضای خانواده‌اش را در جریان حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه از دست داده است، در گفت‌وگو با روزنامه انگلیسی«دیلی بیست» به تشریح وضعیت این باریکه پرداخت و گفت اگر به همراه خانواده‌ام مرده بودم بهتر بود.

به گزارش ایسنا، قبل از وقوع فاجعه در ماه نوامبر، خانواده «دارین» ماه‌ها به دنبال نجات خود از بمباران رژیم صهیونیستی بودند؛ دارین می‌گوید: «پس از تهدیدات اسرائیل برای تخلیه شمال، به همراه خانواده‌ام خانه خود را در شهر غزه ترک کردیم و به منطقه الزوایده در مرکز این باریکه رفتیم اما ارتش اسرائیل این کلبه را هم بمباران کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

این دختر بچه ۱۰ ساله فلسطینی در ادامه گفت ناگهان دود از محل بلند شد و دیوارها و سقف فرو ریخت.

وی پس از ماندن زیر آوار به مدتی طولانی و تحمل جراحات جدی، با تیم‌های امدادی توانست ارتباط برقرار کند که در تاریکی برای نجات او و برادر ۵ ساله‌اس آمده بودند.

در طول مدت انتظار، دارین از سرنوشت سایر اعضای خانواده‌اش چیزی نمی‌دانست. او تنها زمانی که از زیر آوار بیرون آمد از این اخبار ویرانگر مطلع شد و پرسید چرا ارتش اشغالگر این کار را با ما کرد؟ اگر من به همراه خانواده‌ام می‌مردم بهتر بود.

با توجه به اینکه دارین تقریباً تمام اعضای خانواده خود را درجریان جنگ علیه نوار غزه از دست داده، او از احساس تنهایی و مشکلات روحی شدیدی رنج می‌برد.

در همین رابطه، دکتر اسماعیل ابو رکبه، رئیس بخش حمایت روانی و اجتماعی در وزارت بهداشت در جریان گفت‌وگو با دیلی بیست گفت: «پیدا کردن راهی برای گفتن به دارین که ۳۰ نفر از اعضای خانواده‌اش را از دست داده کار سختی بود. او یک کودک خردسال بود، او یکی از قوی‌ترین بچه‌هایی بود که وقتی با ناراحتی‌های عاطفی مواجه می‌شدند به ما کمک می‌کرد.»

ابو رکبه در ادامه افزود: «کودکان در وهله نخست به حمایت و مراقبت بزرگترهای اطراف خود تکیه دارند که ناگهان در جریان جنگ‌ها به دلیل فقدان کسانی که از آنها مراقبت می‌کردند متوقف می‌شود. آنها به دلیل نداشتن احساسات عاطفی از جانب والدین‌شان در محیطی از ترس،‌ تنش  واضطراب و نگرانی به دلیل جنگ و تمرکز بر غرایز بقا قرار می‌گیرند.»

وی همچنین گفت فقدان همه اینها در کنار آسیب‌های ناشی از جنگ، مانند صدمات جسمی مستقیم (اغلب با مشکلات روحی و روانی) و مواجهه مستقیم با صحنه‌های مرگ و کشتار، اثرات روانی ماندگاری بر کودکان می‌گذارد و در طول زندگی آنها این اثرات ادامه دارد. پرونده دارین یکی از قوی‌ترین پرونده‌ای بود که قدرت عزم و اراده را نشان داد.

دارین با وجود صدمات جسمی، شکستگی پاها، زخم‌های صورت و دست‌هایش و به رغم درمان طولانی‌ای که نیاز دارد، همچنان مصمم به بهبودی کامل است و می‌خواهد وقتی بزرگ شد پزشک شود تا به دیگران برای زنده ماندنشان کمک کند.

دکتر سماح جابر، مشاور روانپزشک و مدیر بهداشت روانی وزارت بهداشت فلسطین نیز گفت: «جنگ کنونی غزه تأثیرات روانی گسترده و دردناکی بر ساکنان این باریکه خواهد گذاشت و این تأثیرات تا مدت‌ها پس از پایان عملیات نظامی ادامه خواهد داشت.»

در حالی که سایر کودکان تعامل با آسیب‌های عاطفی را دشوارتر می‌دانند. دنیای محمد الشریف (۷ ساله) زمانی که مادرش قربانی حمله هوایی اسرائیل در اردوگاه آوارگان نصیرات در مرکز نوار غزه شد، فروریخت. آن دو سال‌ها از پدرش دور بودند. بنابراین زندگی محمد حول محور مادرش می‌چرخید و حمایت مشترک آنها غیر قابل جایگزین بود.

شوک از دست دادن مادرش به این شکل غم انگیز پسر خردسال را با اندوهی غیرقابل تحمل مواجه کرد. عمه‌اش به دیلی بیست گفت: «او بی‌وقفه گریه می‌کند، از خوردن و خواب امتناع می‌ورزد و غم از دست دادن مادرش او را فرا می‌گیرد.» «دردناک است که فکر کنیم می‌تواند بر آشفتگی عاطفی خود چند روز پس از ترک بیمارستان غلبه کند.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: فلسطين رژيم صهيونيستی عملیات طوفان الاقصی حمله به غزه عملیات طوفان الاقصی جنگ غزه رژيم صهيونيستی اسراييل همراه خانواده ام اعضای خانواده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۴۰۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نجات «سحر» در جدال با سیلاب

  سلیم گهرام‌زهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است‌ که به دل خطر زد تاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد.روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خرده‌شیشه‌های شکسته لیوان برید و خونریزی‌کرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود این‌که اهل خانه سعی‌کردند بااستفاده ازپارچه‌ خونریزی رامتوقف‌ کننداماخون بند نیامد. آن‌طور که ‌گهرام‌زهی به جام‌جم توضیح می‌دهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیم‌گفت به اورژانس روستای علی‌آباد برود و باند استریل، سرم شست‌وشو و بی‌حس‌کننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا می‌کرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد.گهرام‌زهی همراه یکی از دایی‌های سحر به روستای علی‌آباد رفتند و از اورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اما شرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز به‌شدت طغیان‌کرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیاده‌روی چندساعته حسابی خسته بودیم.ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشت‌مان چند ساعت زمان می‌برد. نباید زمان را از دست می‌دادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالی‌که بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم‌ گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم اما آن دو نفر ترسیدند. آن لحظه به تنها چیزی که فکر می‌کردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم ‌گفتم من می‌روم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم‌ گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعی‌کردم تعادلم را در آب حفظ ‌کنم اما جریان سیلاب اجازه نمی‌داد. هرچه تلاش می‌کردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمی‌شد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب به‌شدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جایی‌که ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرق‌شدنم نمانده بود. لوازم پزشکی خیس شده بود اما باید همان را به روستا می‌رساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کم‌عمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت‌ کنم. به‌شدت خسته بودم و به تجدید قوا نیازداشتم.چند دقیقه داخل آب استراحت ‌کردم ووقتی خستگی‌ام کمی رفع شد،دوباره شنا کردم ومسیر بی‌خطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرام‌زهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند:«باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود وبرای همین از مدرسه ونانوایی باند تمیز پیداکردیم.چون الکل نداشتیم،بعد از شست‌وشوی ابزار پزشکی با سرم شست‌وشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحرزدیم. بعدازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان ‌گفتند بخیه‌ها خوب زده شده است اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیه‌هایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با این‌که کارم خطرناک بود اما پشیمان نیستم و خوشحالم‌که آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جان‌شان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرام‌زهی از نبود امکانات درمانی در روستای‌شان گله‌مند است و می‌گوید چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگرکسی بیمارشود یا مادر باردارداشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دل‌مان به آن خوش باشد  

دیگر خبرها

  • مصالحه ۷۰ درصدی پرونده‌ها در اصفهان
  • مصالحه ۷۰ درصدی پرونده‌ها، حاصل تلاش ۹۰ روانشناس در پلیس اصفهان است
  • حسین قناعت:«والدین امانتی» به کودکان حفاظت از محیط زیست را آموزش می‌دهد/ فیلم کودک با اکران آنلاین بهتر دیده می‌شود
  • دختر شاعر فلسطینی مانند پدرش کشته شد
  • موضع‌گیری جدید «بایدن» درباره اسیران صهیونیست
  • بایدن: تا زمان آزادی گروگان‌ها آرام نمی‌گیرم
  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • راهنمایی مدیریت مالی بهتر در «دخل و خرج»
  • نجات «سحر» در جدال با سیلاب